Friday, July 21, 2006
من عروس بن لادن
من عروس بن لادن کتابی است نوشته کارمن بن لادن که یکی از زن برادرهای اسامه بن لادن می باشد. مادر کارمن یک اشراف زاده ایرانی است و پدرش یک سویسی است ؛از این رو کارمن در سویس بزرگ شده است ،اما همیشه در تعطیلات تابستان به خانه مادر بزگش در ایران می آید. کارمن در کتابی که زیر فرنام " من عروس بن لادن" نوشته است ، یک جامعه که با قوانین اسلام ناب محمدی اداره می شود به تصویر کشیده است. این کتاب به زبانهای مختلفی از جمله فارسی برگردانده شده است. خانم فرشته خجندی آن را به فارسی برگردانده است .اگر چه در اول کتاب به خاطر اینکه این کتاب در جامعه ایران اجازه چاپ پیدا کند ، گفته شده است که آنچه کارمن از جامعه وهابیون نام برده ربطی به اسلام واقعی ندارد اما به نگر من اسلام واقعی همان است که کارمن در این کتاب توضیح داده است. زیرا در قرن 18 یا نوزده (درست خاطرم نیست) شخصی به نام عبدالوهاب می گوید اسلام تفسیر بردار نیست.هر چه در قرآن هست باید مو به مو بدون کم و کاست اجرا شود. آنچه در عربستان می بینیم چیزی جز اجرای تمام و کمال قرآن نیست.اگر بخواهیم حرف عده ای را توجیه کنیم و بگوئیم قرآن مطابق با پیشرفت علوم باید تفسیری نو داشته باشد؛ به جز سفسطه چیز دیگری نیست. چون تمام مفسران در یک قرن به یک گونه نمی اندیشند؛ چرا که اندوخته فکری هیچ دو شخصی همانند هم نیست.بر پایه چه دلیلی من باید تفسیر یک مفسر را بپذیرم و تفسیر دیگری را انکار کنم. اگر تفسیر هر دو درست نیست پس کلام خدا تغییر می کند و اگر خدا کلامش تغییر کند یعنی اینکه علمش ناقص است .اگر خدا آیات مشابه را به گفته خودش آورده تا دیگران را به گمراهی بیندازد، این عمل او همانند عمل انسانی است که دو پهلو حرف می زند تا در موقع لزو م خود را از موقعیتی که در آن گیر کرده برهاند.اگر قرآن قانون زندگی است نباید تفسیر بردار باشد. امروزه بهترین قانونها، قانونهایی هستند که روشن هستند. قانون دو پهلو باعث می شود که هر کس بنا بر نیاز خود راه گریزی پیدا کند. بنا براین اگر قرآن هر زمان تفسیری نو بپذیرد معنی آن این است که این قرآن حرف مفسر امروزی است و قرآن فردا حرف و قانون مفسر فرداست و گرنه حرف خدا لایتغیر است.
برای مثال در سوره فتح خدا به محمد می گوید :"ما تو را به فتحی آشکار در عالم فیروز می گردانیم تا از گناه گذشته و آینده تو در گذریم." یک مفسر می گوید مراد از گناه پیغمبر گناه او به اعتقاد مشرکان است که دعوت او به توحید را بزرگترین گناه او می شمردند و مقصود از گناه گذشته و آینده دعوت قبل از هجرت و دعوت بعد از هجرت است. در جای دیگر ائمه می گویند پیامبر معصوم است و منظور از گناه ، گناه امت و شیعه پیامبر است. در جای دیگر می گویند منظور از گناه پیامبر ، گناهی است که برای دیگران گناه محسوب نمی شود. مثل خواندن نماز شب که اگر دیگران نماز شب نخوانند گناه محسوب نمی شود ، اما اگر پیامبر نماز شب نخواند گناه محسوب می شود.اگر خوب دقت کنیم هر یک از مفسران به طریقی می خواهد با ذهن خود کلام خدا را توجیه کند . یا به عبارتی از پاسخ به سوال دگر اندیشان که پیامبر را همانند دیگر انسانها
می دانند که گناه کردن آنها چیزی عادی است،طفره روند وبه جای خدا حرف بزنند. بنابراین کسانی که خود را روشنفکر دینی
می نامند تفکرات خود یا بافته های خود را به جای قرآن می گذارند. در حقیقت آنچه آنها به عنوان روشنفکری دینی در صدد ارائه آن هستند آش شله قلمکاری است که خوب پخته نشده است و می خواهند آن را به جای قوانینی که خرد جمعی بر پا نهاده اند ، به خورد مردم بدهند.
حالا ببینیم براساس عمل به دستورات نص صریح قرآن ، بدون تفسیر چه جامعه ای برای عربهای سعودی بوجود آمده است.
کارمن در کتاب خود می گوید که از بدو ورود خود به عربستان مجبور بوده که چادر عربی همراه با نقاب بپوشد. در آن گرمای وحشتناک عربستان همواره مجبور بوده است که از این پوشش وحشتناک استفاده کند.هرگز اجازه رانندگی نداشته است. او می گوید یک زن در عربستان اجازه ندارد بدون همراه از خانه خارج شود یا اینکه به خرید برود. او در کتابش می گوید که حتی اگر به لباسی نیاز داشت، مستخدم خانه به بازار میر فت و یک چمدان لباس با خود می آورد و اگر در بین آنها چیزی را نمی پسندید مستخدم همه را بر می گرداند و با یک چمدان جدید باز می گشت.رخسار یک زن را به جز پدر و شوهر و برادرش کس دیگری نمی دید. در خیابان کسی نباید صدای او را می شنید.حتی واژه زن که به عربی حرما خوانده می شود به معنی حرام و گناه است. کارمن می گوید روزی اسامه به در خانه آنها می آید و او با حجاب کامل در را به روی اسامه بن لادن
می گشاید .فقط به این دلیل که روبنده نداشته اسامه رو از او بر
می گرداند. جالب است که کارمن از آزادی پوشش در زمان پیش از انقلاب نام می برد و می گوید فکر
می کردم حجاب در عربستان هم مانند ایران مسلمان است که هر کس پوشش دلخواه خود را دارد. کارمن در این کتاب آشکارا می گوید پس از اینکه آیت الله خمینی به کمک لیبرالهای غربی به قدرت رسید پوشش را برای زنان ایرانی اجباری کرد.
کارمن در جای دیگری از کتابش از فساد درباریان عربستان سعودی نام می برد. او می گوید در این کشور که زنان هیچگونه ارتباطی با مردان ندارند مجالسی وجود دارد که مخصوص زنان همجنس باز است. آنها به دنبال مهر و محبتی هستند که شوهرانشان از آنها دریغ کرده است.او می گوید یکی از زنان معروف آنجا که با یکی از بزرگان آل سعود ازدواج کرده بود، عاشق یکی از شاهدخت ها شده بود که وقتی آن شاهدخت او را ترک کرد دچار افسردگی شد. او در ادامه می گوید حتی در میان مردان آل سعود هم همجنس بازان زیادی دیده می شود.همجنس بازی آنقدر در میان عربستانیها زیاد است که یک اروپایی در ژنو به کارمن می گوید :"آنقدر که همجنس باز در عربستان زیاد است در اروپا نیست." پدر اسامه بن لادن 22 زن داشته که حاصل ازدواج با این 22 زن،54 دختر و پسر هست.یکی از علتهایی که کارمن به عنوان علت گرایش زنان به همجنس گرایی مطرح می کند این است که شوهران زنان سعودی به خاطر داشتن زنهای زیاد به آنها
بی توجه هستند.کارمن می گوید اینکه انسانی همجنس باز به دنیا بیاید یک چیز است و اینکه به خاطر
بی توجهی شوهرش همجنس بازی کند چیز دیگری است.
در اینجا بخوبی متوجه می شویم که هیچ وقت فشار و اجبار و زور،اخلاق را به یک جامعه هدیه
نمی کند.وقتی آزادی در یک کشور وجود نداشته باشد ، همه سعی می کنند خودشان را فراموش کنند و به رنگ جمع در آیند.در اینجاست که تظاهر و ریا در جوامع مذهبی بیداد می کند. همه خود را جوری نشان
می دهند که نیستند؛اما وقتی آزادی وجود داشته باشد و هر کس بتواند ایده خود را به راحتی بیان کند ، اگر فسادی در جامعه وجود داشته باشد، رو می شود وبهتر می توان با آن مبارزه کرد. اما وقتی فساد رو
نباشد ، مبارزه با آن هم مشکل تر است. به همین دلیل است که مذهبی ترین جامعه ها گاهی از نظر اخلاقی در رده کثیف ترین جامعه ها هستند .برای اینکه اخلاق نیکو در یک جامعه نهادینه شود ، باید مردم آنقدر آگاهی داشته باشند که نتیجه اعمال بدشان روزی گریبان خودشان را خواهد گرفت. وگرنه جامعه ای که به زور فشار ظاهری زیبا داشته باشد ، همینکه اهرم فشار برداشته شود، آنچنان هرج و مرجی در جامعه بوجود می آید که تصورش هم مشکل است.ترس از آتش جهنم و ترس از شلاق جامعه آل سعود را از گناه کردن باز نداشته است. فساد مالی ، همجنس بازی ، بی حرمتی به مستخدمین ، روابط خارج از ازدواج، دروغگویی ، ریا همه این ویژگیهای ناپسند در اسلامی ترین کشور دنیا یعنی عربستان دیده می شود.همه این فساد ها هم به خاطر اسلامی بودن است .خواندن کتاب "من عروس بن لادن" را به همه آنهایی که
می گویند اگر دین نباشد اخلاق از جامعه پر می کشد ، توصیه می کنم.
من عروس بن لادن کتابی است نوشته کارمن بن لادن که یکی از زن برادرهای اسامه بن لادن می باشد. مادر کارمن یک اشراف زاده ایرانی است و پدرش یک سویسی است ؛از این رو کارمن در سویس بزرگ شده است ،اما همیشه در تعطیلات تابستان به خانه مادر بزگش در ایران می آید. کارمن در کتابی که زیر فرنام " من عروس بن لادن" نوشته است ، یک جامعه که با قوانین اسلام ناب محمدی اداره می شود به تصویر کشیده است. این کتاب به زبانهای مختلفی از جمله فارسی برگردانده شده است. خانم فرشته خجندی آن را به فارسی برگردانده است .اگر چه در اول کتاب به خاطر اینکه این کتاب در جامعه ایران اجازه چاپ پیدا کند ، گفته شده است که آنچه کارمن از جامعه وهابیون نام برده ربطی به اسلام واقعی ندارد اما به نگر من اسلام واقعی همان است که کارمن در این کتاب توضیح داده است. زیرا در قرن 18 یا نوزده (درست خاطرم نیست) شخصی به نام عبدالوهاب می گوید اسلام تفسیر بردار نیست.هر چه در قرآن هست باید مو به مو بدون کم و کاست اجرا شود. آنچه در عربستان می بینیم چیزی جز اجرای تمام و کمال قرآن نیست.اگر بخواهیم حرف عده ای را توجیه کنیم و بگوئیم قرآن مطابق با پیشرفت علوم باید تفسیری نو داشته باشد؛ به جز سفسطه چیز دیگری نیست. چون تمام مفسران در یک قرن به یک گونه نمی اندیشند؛ چرا که اندوخته فکری هیچ دو شخصی همانند هم نیست.بر پایه چه دلیلی من باید تفسیر یک مفسر را بپذیرم و تفسیر دیگری را انکار کنم. اگر تفسیر هر دو درست نیست پس کلام خدا تغییر می کند و اگر خدا کلامش تغییر کند یعنی اینکه علمش ناقص است .اگر خدا آیات مشابه را به گفته خودش آورده تا دیگران را به گمراهی بیندازد، این عمل او همانند عمل انسانی است که دو پهلو حرف می زند تا در موقع لزو م خود را از موقعیتی که در آن گیر کرده برهاند.اگر قرآن قانون زندگی است نباید تفسیر بردار باشد. امروزه بهترین قانونها، قانونهایی هستند که روشن هستند. قانون دو پهلو باعث می شود که هر کس بنا بر نیاز خود راه گریزی پیدا کند. بنا براین اگر قرآن هر زمان تفسیری نو بپذیرد معنی آن این است که این قرآن حرف مفسر امروزی است و قرآن فردا حرف و قانون مفسر فرداست و گرنه حرف خدا لایتغیر است.
برای مثال در سوره فتح خدا به محمد می گوید :"ما تو را به فتحی آشکار در عالم فیروز می گردانیم تا از گناه گذشته و آینده تو در گذریم." یک مفسر می گوید مراد از گناه پیغمبر گناه او به اعتقاد مشرکان است که دعوت او به توحید را بزرگترین گناه او می شمردند و مقصود از گناه گذشته و آینده دعوت قبل از هجرت و دعوت بعد از هجرت است. در جای دیگر ائمه می گویند پیامبر معصوم است و منظور از گناه ، گناه امت و شیعه پیامبر است. در جای دیگر می گویند منظور از گناه پیامبر ، گناهی است که برای دیگران گناه محسوب نمی شود. مثل خواندن نماز شب که اگر دیگران نماز شب نخوانند گناه محسوب نمی شود ، اما اگر پیامبر نماز شب نخواند گناه محسوب می شود.اگر خوب دقت کنیم هر یک از مفسران به طریقی می خواهد با ذهن خود کلام خدا را توجیه کند . یا به عبارتی از پاسخ به سوال دگر اندیشان که پیامبر را همانند دیگر انسانها
می دانند که گناه کردن آنها چیزی عادی است،طفره روند وبه جای خدا حرف بزنند. بنابراین کسانی که خود را روشنفکر دینی
می نامند تفکرات خود یا بافته های خود را به جای قرآن می گذارند. در حقیقت آنچه آنها به عنوان روشنفکری دینی در صدد ارائه آن هستند آش شله قلمکاری است که خوب پخته نشده است و می خواهند آن را به جای قوانینی که خرد جمعی بر پا نهاده اند ، به خورد مردم بدهند.
حالا ببینیم براساس عمل به دستورات نص صریح قرآن ، بدون تفسیر چه جامعه ای برای عربهای سعودی بوجود آمده است.
کارمن در کتاب خود می گوید که از بدو ورود خود به عربستان مجبور بوده که چادر عربی همراه با نقاب بپوشد. در آن گرمای وحشتناک عربستان همواره مجبور بوده است که از این پوشش وحشتناک استفاده کند.هرگز اجازه رانندگی نداشته است. او می گوید یک زن در عربستان اجازه ندارد بدون همراه از خانه خارج شود یا اینکه به خرید برود. او در کتابش می گوید که حتی اگر به لباسی نیاز داشت، مستخدم خانه به بازار میر فت و یک چمدان لباس با خود می آورد و اگر در بین آنها چیزی را نمی پسندید مستخدم همه را بر می گرداند و با یک چمدان جدید باز می گشت.رخسار یک زن را به جز پدر و شوهر و برادرش کس دیگری نمی دید. در خیابان کسی نباید صدای او را می شنید.حتی واژه زن که به عربی حرما خوانده می شود به معنی حرام و گناه است. کارمن می گوید روزی اسامه به در خانه آنها می آید و او با حجاب کامل در را به روی اسامه بن لادن
می گشاید .فقط به این دلیل که روبنده نداشته اسامه رو از او بر
می گرداند. جالب است که کارمن از آزادی پوشش در زمان پیش از انقلاب نام می برد و می گوید فکر
می کردم حجاب در عربستان هم مانند ایران مسلمان است که هر کس پوشش دلخواه خود را دارد. کارمن در این کتاب آشکارا می گوید پس از اینکه آیت الله خمینی به کمک لیبرالهای غربی به قدرت رسید پوشش را برای زنان ایرانی اجباری کرد.
کارمن در جای دیگری از کتابش از فساد درباریان عربستان سعودی نام می برد. او می گوید در این کشور که زنان هیچگونه ارتباطی با مردان ندارند مجالسی وجود دارد که مخصوص زنان همجنس باز است. آنها به دنبال مهر و محبتی هستند که شوهرانشان از آنها دریغ کرده است.او می گوید یکی از زنان معروف آنجا که با یکی از بزرگان آل سعود ازدواج کرده بود، عاشق یکی از شاهدخت ها شده بود که وقتی آن شاهدخت او را ترک کرد دچار افسردگی شد. او در ادامه می گوید حتی در میان مردان آل سعود هم همجنس بازان زیادی دیده می شود.همجنس بازی آنقدر در میان عربستانیها زیاد است که یک اروپایی در ژنو به کارمن می گوید :"آنقدر که همجنس باز در عربستان زیاد است در اروپا نیست." پدر اسامه بن لادن 22 زن داشته که حاصل ازدواج با این 22 زن،54 دختر و پسر هست.یکی از علتهایی که کارمن به عنوان علت گرایش زنان به همجنس گرایی مطرح می کند این است که شوهران زنان سعودی به خاطر داشتن زنهای زیاد به آنها
بی توجه هستند.کارمن می گوید اینکه انسانی همجنس باز به دنیا بیاید یک چیز است و اینکه به خاطر
بی توجهی شوهرش همجنس بازی کند چیز دیگری است.
در اینجا بخوبی متوجه می شویم که هیچ وقت فشار و اجبار و زور،اخلاق را به یک جامعه هدیه
نمی کند.وقتی آزادی در یک کشور وجود نداشته باشد ، همه سعی می کنند خودشان را فراموش کنند و به رنگ جمع در آیند.در اینجاست که تظاهر و ریا در جوامع مذهبی بیداد می کند. همه خود را جوری نشان
می دهند که نیستند؛اما وقتی آزادی وجود داشته باشد و هر کس بتواند ایده خود را به راحتی بیان کند ، اگر فسادی در جامعه وجود داشته باشد، رو می شود وبهتر می توان با آن مبارزه کرد. اما وقتی فساد رو
نباشد ، مبارزه با آن هم مشکل تر است. به همین دلیل است که مذهبی ترین جامعه ها گاهی از نظر اخلاقی در رده کثیف ترین جامعه ها هستند .برای اینکه اخلاق نیکو در یک جامعه نهادینه شود ، باید مردم آنقدر آگاهی داشته باشند که نتیجه اعمال بدشان روزی گریبان خودشان را خواهد گرفت. وگرنه جامعه ای که به زور فشار ظاهری زیبا داشته باشد ، همینکه اهرم فشار برداشته شود، آنچنان هرج و مرجی در جامعه بوجود می آید که تصورش هم مشکل است.ترس از آتش جهنم و ترس از شلاق جامعه آل سعود را از گناه کردن باز نداشته است. فساد مالی ، همجنس بازی ، بی حرمتی به مستخدمین ، روابط خارج از ازدواج، دروغگویی ، ریا همه این ویژگیهای ناپسند در اسلامی ترین کشور دنیا یعنی عربستان دیده می شود.همه این فساد ها هم به خاطر اسلامی بودن است .خواندن کتاب "من عروس بن لادن" را به همه آنهایی که
می گویند اگر دین نباشد اخلاق از جامعه پر می کشد ، توصیه می کنم.