Sunday, August 20, 2006
قشنگی شهر به چه چیزهایی بستگی دارد!بادکنک فروشی که با بادکنکهای گوناگون با رنگهای شاد و زیبا در پارک بچه ها را شاد می کند ، منظره پارک را زشت می کند. باید بادکنکهای او را گرفت.کودک یازده ساله ای که به خاطر بی چیزی و نداری در کنار پیاده رو گل سر بچگانه و کلیپس می فروشد ، دور نمای شهر را بر هم می زند . باید به بهانه سد معبر
وسایل او را چپاول کرد .
البته چون کشور ما از هر گوشه که بنگری کشور کاملی است،باید هم بادکنک فروش و هم بچه یازده ساله را که به این شغلهای کوچک و کم در آمد روی می آورند،سرکوب کنیم تا مردم دنیا بدانند کشوری که انرژی هسته ای دارد ، بادکنک فروش و دستفروش یازده ساله نباید داشته باشد. در شأن نظام مقدس جمهوری اسلامی نیست که با این همه پیشرفتگی و داشتن بمب اتم و موشکهای آنچنانی ، بچه یازده ساله ای در کنار خیابان به دستفروشی بپردازد. البته این بچه یازده ساله بسیار ناسپاس است که از امکاناتی که این دولت عزیز در اختیارش گذاشته استفاده نمی کند و در کنار خیابان دستفروشی می کند و آبروی نظام را می برد. چاره بچه ناسپاس این است که وسایل او را برداری و وقتی با التماس و گریه درخواست بازگشت سرمایه اش را کرد فقط یک سوم از آن را به او بر گردانی تا دفعه دیگر به ذهنش خطور نکند که آبروی نظام را در کنار پیاده رو ببرد. قشنگی شهر فقط به این بستگی دارد که این دستفروشها در کنار خیابان نباشند. چون اگر اینها در کنار خیابان باشند ، دنیا مکانهایی را که جمهوری اسلامی برای کارآموزی و اشتغالزایی کودک یازده ساله بی چیز ارائه کرده نمی بیند. آن وقت به او می گویند تو که بچه یازده ساله ات کنار خیابان دستفروشی می کند چه کارت به انرژی هسته ای
قشنگی شهر به ترافیک زیاد است. زیرا با این ترافیک زیاد وقتی یک خارجی به ایران بیاید از اینکه می بینند هر ایرانی یک ماشین سوار است کف می کند و متوجه می شود که همه این چیزهایی که پشت سر طفلکی جمهوری اسلامی می گویند ، فقط یک شایعه است. بنابراین نباید به ترافیک شهر رسیدگی کرد .چون اگر خیابانها خلوت باشد آن وقت معلوم نمی شود که ما ایرانیها خیلی ثروتمندیم که هر کدام سوار یک ماشین می شویم و برای همین خیابانها به هر گشادی باشند و هر جقدر مترو باشد و هر چقدر تونل و غیره ساخته شود، کفاف ما ملت پولدار را نمی دهد. این ماشینها به مردم دنیا می گویند که اصلاً مشکلی به نام بیکاری در ایران وجود ندارد، اگر وجود داشت که این همه جوان سوار این همه خودرو نبودند و مسئله ترافیک اینقدر حاد نبود.
نیازی نیست که به مسئله ترافیک پرداخته شود.بهتر است پولی را که می خواهیم صرف تونل و مترو در جاهایی که هنوز مترو کشیده نشده بکنیم ، به برادر و خواهرهای تروریست فلسطینی و لبنانی بدهیم تا به ما کمک کنند امپراطوری اسلامی برقرار کنیم .اگر جاده ها عریض تر شوند و مترو و تونلها گسترش پیدا کنند ، آن وقت دود ماشینها از آسمان شهر زوده می شود و شهر از حالت رمانتیک به در می آید . پس بهتر است این پولها در جای مناسب تری که خود سران رژیم بهتر صلاح می دانند صرف شود.
این همه آشغال که در سطح شهر ریخته به شهر جلوه بسیار زیبایی داده است.برای همین است که مامورین شهرداری که با سلیقه هستند ، فکری به حال این آشغالها نمی کنند. نه به فکر فرهنگ سازی هستند و نه به فکر اینکه حتی با زور یا با جریمه در وجود مردم نهادینه کنند که شهر را سطل زباله ندانند.شهرداری خوب می داند دست روی کجا بگذارد.هر چه باشد سالها تجربه کسب کرده است. می داند کمبود بودجه خود را باید از کجا تآمین کند. از جیب دستفروش هایی که چهره شهر را بد منظره می کنند!